بی بهانه

از {{model.count}}
600,000 تومان
محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
تعداد
نوع
  • {{value}}
کمی صبر کنید...

- کوهیار؟چشم بسته جواب داد:- هوم؟چه‌قدر دلم می‌خواست با کسی درددل کنم، امشب از همیشه بیش‌تر درد داشتم. می‌شد با کسی که مسبب تمام دردهایت است درددل کنی؟!شاید اولینش بودم...- چرا نمی‌پرسی کار مهمم چی بود که اومدم؟حس کردم جا خورد ولی نه چشم باز کرد نه نگاهم کرد و فقط آهسته جواب داد:- عادت ندارم کسی رو مجبور به حرف زدن کنم، گفتی مهم نیست دیگه.دلگیر و دل‌شکسته مثل خودش آهسته زمزمه کردم:- اما یه عادت خیلی بد داری که آدم‌و قشنگ لال می‌کنی.پلک باز کرد ولی نگاهم نکرد و به تاریکی جاده چشم دوخت.در جایم کج و مایل به سمتش نشستم.- اومده بودم کمکم کنی، نیاز دارم یه بزرگت‌تر راهنماییم کنه.سمتم برگشت و خیره‌ام شد، از همان خیره شدن‌های نرم و آرام ولی بی‌کلام.- من یه غلطی کردم کوهیار، حالا هر کار می‌کنم به هر دری می‌زنم درست نمی‌شه.اخم ریزی کرد و انگار نگران شود زبان باز کرد:- چی شده؟چطور می‌گفتم! حتی درددل کردن هم سخت بود با کوهیار!نگاه دزدیدم و این بار من به تاریکه جاده چشم دوختم.- تا حالا شده صد نفر جلو روت قد علم کنن که راهت‌و پیش نری؟مکث کردم و آب دهانم را فرو خوردم.


محصولات مرتبط

bibaha50.PDF

برای مطالعه بخشی از کتاب،فایل بالا را دانولد کنید.

نویسنده
زهرا بیگدلی
شابک
9786226504867
نوبت چاپ
اول
قطع
رقعی
نوع جلد
نرم
تعداد صفحات
634 صفحه
تیراژ
200 جلد
سال انتشار
1403

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...