با تموم شدن تعطیلات تابستان، من دوباره بهشیراز برگشتم. زمان انتخاب واحد این بار درس پویارو هم برداشتم. احساس میکردم دلم براش تنگ شده، با اینکه شب رسیدم بهشیراز با پریسان دنبالم اومده بودن و من دیده بودمش اما باز هم احساس دلتنگی میکردم. با انتخاب درسش میتونستم لااقل یک روز در هفته ببینمش. در مقابل تغییر رفتار من پویا هم تغییر کرده بود دیگه برای من خشک و جدی نبود غیر از دانشگاه بهم توجه میکرد. توی دانشگاه هم تا جایی که موقعیتش اجازه میداد از هیچ توجهی فروگذار نمیکرد و خیلی مهربون شده بود. گاهی میرفتم خونشون و در حضور پریسان مشکلات درسیم رو برطرف میکرد. کلا دنیا شده بود بهکام من و توی آسمونا سیر میکردم، غرق خوشی بودم. با هرتوجه پویا بهآسمونا پرواز میکردم دیگه میدونستم عاشقش شدم. هروقت هم توی کلاس دختری ازش تعریف میکرد تا حد انفجار پیش میرفتم و اون لحظه دلم میخواست بکوبم توی دهنشون ولی نمیشد.
محصولات مرتبط
لحظه های بارانی
510,000 تومان
سکوت سرد
620,000 تومان
رویای با تو بودن
400,000 تومان
رسم عاشقی
600,000 تومان
سایه سپید
400,000 تومان
عبور از پاییز
500,000 تومان
چند سطر زندگی...
500,000 تومان
دلدادگان
650,000 تومان
رخساره
400,000 تومان
راس دنیا
300,000 تومانsokotxyz 30.PDF
برای مطالعه بخشی از کتاب فایل بالا را دانلود کنید
دیدگاه خود را بنویسید