ــ این حرفو نزن مشدی. قدمتون سر چشم. شرمندهی شما شدم، بیحرمتی شاباجی رو به من ببخشید.با دنیایی از شرمندگی از خانهی غلام بیرون زدند و رشید حتی تا سر پیچ جاده همراهیشان کرد تا شاید بتواند زخم زبان مادربزرگش را کمرنگ کند. سر پیچ جاده آرش ایستاد و گفت :ــ خواهرت حملهی عصبی سختی رو گذروند. محیط خونه رو براش آروم کنین. هر چیزی که باعث شدت گرفتن تنش عصبیش میشه باید کنترل کنین. نمیدونم این تنش عصبی چیه؟ اما هر چی هست به مادربزرگت مربوط میشه.
محصولات مرتبط
قمصور
1,500,000 تومان
حوالی هیچستان
546,000 تومان
هم نفس
500,000 تومان
مستانه
500,000 تومان
نیمکت شب
500,000 تومان
قلبم برای تو
500,000 تومان
رویای با تو بودن
400,000 تومان
عبور از پاییز
500,000 تومان
چند سطر زندگی...
500,000 تومان
بهار در حسرت
800,000 تومانبرای مطالعه بخشی از کتاب فایل بالا را دانلود کنید
نویسنده
فاطمه پورعباسی(طوبی)
شابک
9786009226702
قطع
رقعی
سال انتشار
1398
تیراژ
500
نوبت چاپ
دوم
تعداد صفحات
882
وزن تقریبی
900
نوع جلد
نرم
دیدگاه خود را بنویسید