مستانه؟!از صدای محکمش قلبم فرو ریخت و بندبند وجودم لرزید، اما بدون اینکه حرکتی کنم، یک نفس عمیق کشیدم و لبخند زدم و به طرفش چرخیدم. خیلی سریع و ماهرانه میتوانستم در چنین موقعیتهایی بدون تاثیر و دگرگونی خرابکاریهایم، بدون تغییر رنگ و فشار خون و لکنت، کارهایم را ماست مالی کنم. خیره شدم به چشمانش و گفتم:_بله؟نزدیک آمد و سینه به سینهام ایستاد. نگاهمان در هم قفل شد. خدای من! نگاهش مثل دو گوی پر نور و زیبا جذاب بود. لبخندم زیادی پررنگ بود که پرسید:- تو...کار دیگهای جز خندیدن بلدی؟سعی کردم لبخندم را جمع کنم و همانطور گفتم:_ خوشبختانه یا متاسفانه، نه بلد نیستم.
محصولات مرتبط
زخم یک خاطره
450,000 تومان
تو همیشه بودی
800,000 تومان
بارانک
700,000 تومان
هفت سنگ
950,000 تومان
هپروت اقاقیا
350,000 تومان
فلق و غروب همرنگند
988,000 تومان
جاده مه گرفته
500,000 تومان
عروسک جون
500,000 تومان
ساقی (دوجلدی)
1,500,000 تومان
قرار بی قراری
700,000 تومانmastanxx.PDF
برای مطالعه بخشی از کتاب فایل بالا را دانلود کنید
دیدگاه خود را بنویسید