هپروت اقاقیا

از {{model.count}}
350,000 تومان
محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
تعداد
نوع
  • {{value}}
کمی صبر کنید...

تنم را کج کردم و با چشم‌دوختن به در نیمه باز اتاق که سایه‌ی مامان از  کنارش عبور کرد، سر روی تخت گذاشتم، برایم مهم نبود خواب است یا بیدار، فقط  دلم می‌خواست دوباره و صدباره صدایم بزند. صدایم درد شد، زخم شد؛ غم شد:- نمی‌خوای حرف بزنی؟ عادل به شونه‌های کی بازم تکیه کنم؟کاسه‌ی خالی چشم‌هایش پر شد و پاچه‌ی شلوارم را محکم در مُشت فشردم.-امروز دیدمش، اون همه تو سرم زدی که فراموشش نکن تا خوب شی ولی گفتم فراموشش نکنم، خفه می‌شم.سر از روی تخت برداشتم، نگاهش تا گونه های برق افتاده از اشک‌های سرازیرم، کشیده شد. بیشتر لبم لرزید و چانه‌ام جمع‌تر شد:-فراموشش نکردم ولی بازم دارم خفه می‌شم عادل.


محصولات مرتبط

haparot50.PDF

برای مطالعه بخشی از کتاب فایل بالا را دانلود کنید

نویسنده
اعظم کلانتری(یاسی)
شابک
9786006893730
قطع
رقعی
نوع جلد
نرم
تعداد صفحات
628 صفحه
تیراژ
500 جلد
وزن تقریبی
650
سال انتیار
1401
نوبت چاپ
دوم

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...