ساعتهای شب با دلتنگی و انتظار سخت و کند میگذرد. چقدر این اشتیاق عاشقانه حسوحال عجیبی دارد. درعینحال که سخت است، اشتیاقش لذتبخشترین حس دنیاست. بالاخره ساعت به دو نزدیک میشود و من پر میکشم به سوی روزنهای از نور که وسط تاریکی شب برایم باز شده است. درخشانترین ساعتهای عمرم درست در میان شبهایی است که تاریکند. ماه من آن بالاست، زیر سقف آسمان. از در خرپشته که بیرون میآیم، میبینمش. دلم پایین میریزد. چقدر این ریزشهای عاشقانه را دوست دارم. این چه حسی است که نزدیک ده سال است با هر بار دیدنش تکرار میشود و تکراری نمیشود؟ منتظرم مثل همیشه چند لحظه مقابلم بایستد و نگاه پرشورش را بریزد به جانم و وجودم را گرم کند اما نگاهم نمیکند. سرش پایین است. دستم را میگیرد و مرا همراه خودش میبرد به اتاقکمان، بین کولرها. در همان چند لحظه غمش را حس میکنم. از میان سلولهای پوست دستم که میان دستش است، لمسش میکنم. بوی غمش را به مشام میکشم.
محصولات مرتبط
قمصور
1,500,000 تومان
حوالی هیچستان
546,000 تومان
هم نفس
500,000 تومان
مستانه
500,000 تومان
نیمکت شب
500,000 تومان
قلبم برای تو
500,000 تومان
رویای با تو بودن
400,000 تومان
عبور از پاییز
500,000 تومان
چند سطر زندگی...
500,000 تومان
بهار در حسرت
800,000 تومانبرای مطالعه بخشی از کتاب فایل بالا را دانلود کنید
دیدگاه خود را بنویسید