زیر چشمش چروک برداشت . ادامه دادم:_ یه ماده تبصره هایی تو دینمون هست که میگه مرد میتونه با توجه به کسب رضایت همسر اول همسر دوم اختیار کنه؟فکش محکم شد._ من رضایت میدم . از همین لحظه بهت این آزادی رو میدم که همسر دوم اختیار کنی و نذاری جوونیت کنار من حرووم بشه.جانم بالا آمد تا این چند جمله که تمام روز ذهنم را مشغول کرده بود به زبان بیاورم .چند لحظه ای سکوت برقرار شد. چرخیدم و چرخیدنم همزمان شد با صدای او!_صبر کن!صدای گامهایش را از پشت سر شنیدم و چشم بستم. دستش بالا آمد . لبه ی شنلم را بین انگشتان نوازش داد و گفت:_ تا جایی که یادمه یه احکامی هم هست که میگه تا آب هست تیمم باطله!نفس کم آورده بودم. اضافه کرد:_ هیچ آدم عاقلیم نقد ول نمیکنه نسیه رو بچسبه!نگاهم در پی ادامه ی حرفش روی صورتش چرخ میخورد._ ومنم رفیق نیمه راه نیستم. پا بزارم تو راهی تا تهش رفتم.لبخندش خیلی پر معنی کشیده شد و در سکوت من تیر خلاصی را رها کرد. _ پس بی خیال ماده و تبصره شو و همه تمرکزت بزار رو وظایف شرعی و قانونیت!
محصولات مرتبط
قمصور
1,500,000 تومان
حوالی هیچستان
546,000 تومان
هم نفس
500,000 تومان
مستانه
500,000 تومان
نیمکت شب
500,000 تومان
قلبم برای تو
500,000 تومان
رویای با تو بودن
400,000 تومان
عبور از پاییز
500,000 تومان
چند سطر زندگی...
500,000 تومان
بهار در حسرت
800,000 تومانبرای مطالعه بخشی از کتاب فایل بالا را دانلود کنید
دیدگاه خود را بنویسید