امپراطور

از {{model.count}}
500,000 تومان
محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
تعداد
نوع
  • {{value}}
کمی صبر کنید...

عادت کرده بودم زود دل نبندم، زود شاد نشوم، زود دل خوش نکنم... به هیچ چیز  و هیچ نشانی که اگر می‌کردم کلاهم پس معرکه بود و تا به حال صد بار قافیه  را باخته بودم. زمان مرا سنگی کرد و مرد بار آورد...سنگینی حس و نگاهی به خلوت و تنهایی‌ام تلنگر می‌زد. چشم چرخاندم و نگاهم در نگاه خیره آن سوی دیوار، داخل قاب پنجره‌ای آشنا قفل شد.دست به سینه زده و طوری که به یک نقاشی با ارزش خیره می‌شوند, خیره‌‌ی  من بود جوابش را با نگاهی مثل خودش دادم. عمیق و سوزاننده... چند  لحظه...چند دقیقه... بالاخره چشم هایش را روی هم گذاشته اعلام شکست کرد!لبخندی دردآلود روی لبم جا خوش کرد، خلوت این پنجره ترک برداشته بود...ترکی بی‌صدا و عمیق! قبل از این‌که شیشه‌های این ترک روی سرم آوار شوند باید می‌رفتم.بی‌صدا پنجره را بستم و از آن فاصله گرفتم. عادت کرده بودم زود دل خوش نکنم...زود دل نبندم!


محصولات مرتبط

empera.PDF
برای مطالعه بخشی از کتاب فایل بالا را دانلود کنید

نویسنده
سمیرا سیدی
شابک
9786006893259
قطع
رقعی
نوبت چاپ
سوم
تیراژ
500
سال انتشار
1397
تعداد صفحات
712
وزن تقریبی
750
نوع جلد
نرم

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...